دکلمه تولد حضرت ابوالفضل (ع)
عباس ای صبر و قرار بی قراران
امّید دل امیدواران
دانی که گر از عطش بمیرم
یک قطره ز دیگری نگیرم
ساغر نزنم ز دست هرکس
من دست تو می شناسم و بس
روزی من از خزانه ی توست
دل، سائل آستانه ی توست
امشب ز تو بار عام خواهم
دیدار تو و امام خواهم
دکلمه ولادت حضرت ابوالفضل (ع) برای مدرسه
آغاز می کنم سخنم را به نام ماه
دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه
سر می زنم به دور سرایش تمام سال
شعبان که می شود به خدا در تمام ماه…
…خیره به دست رازق باب الحوائجم
چون دست گیری است فقط در مرام ماه
فردا که می رسد همگی غبطه می خورند
هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه
در سجده خواستم که در این شام با شکوه
عبد سرای دوست شوم یا غلام ماه
دار و ندار خود همه را بذل می کنم
هر بنده را مرید اباالفضل می کنم
تا که صدای شیر دلاور شنیده شد
لبخند بر لب اسدالله دیده شد
تبریک را به حضرت ام البنین بگو
کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد
با صد امید ارمنی آمد به مجلسش
عباس مشتری است، یقین کن خریده شد
این چشم کال ما به نوایی نمی رسید
با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد
کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم
دیوانگی ما به کجاها کشیده شد
دینم کنار ماه فقط کامل است و بس
صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس
عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم
مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم
از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای
معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم
ما پست ها کجا… تو کجا… پس خودت بگو
اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟!
حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم
امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم
آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود
حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم
بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم
ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم
در کاروان عشق سپاه عقیله ای
این روزها محافظ راه عقیله ای
در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای
اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای
فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد
تا علت شکوه نگاه عقیله ای
گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری
در مجلس یزید، پناه عقیله ای
ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب
آبی بریز، تشنه شده کودک رباب
دکلمه ولادت حضرت عباس (ع)
آب آینه اسپند و گل یاس مهیاس
امشب توی ایوون علمدار خبرهاس
دارا و ندار آدم آزاد و گرفتار
بردن دلارو تو حرم حضرت عباس(ع)
مهر عالمین ، حیدر حسین
هدیه کن به ما ، بین الحرمین
دل دنبال یاریه ، از سینه فراریه ، کارش بیقراریه ، تنهاس
چند وقته اسیر شده ، سرد و گوشه گیر شده ، از عشق تو پیر شده ، عباس(ع)
یابن الحیدر
هیئت داره میگیره دم حضرت عباس(ع)
راهی شده سمت حرم حضرت عباس(ع)
آزین شده بین الحرمین از گلای یاس
جا داره رو چشما قدم حضرت عباس(ع)
ای ماه منیر ، دست ما بگیر ، مائیم فقیر ، هستی تو امیر
حیدر بوده مست تو ، زد بوسه به دست تو ، باشه ناز شصت تو ، آقا
ای در کربلا سپر ، حق داره به تو نظر ، دادی دست و داده پر ، مولا
یابن الحیدر
خوشحالی مردم توی شهر این روزا پیداس
یاد تو و عرض ادبت رو لب و دلهاس
هر جا میری می بینی آقا جشن تو برپاس
عطر گل لاله عباسی زینت دلهاس
آرزوی من کف العباسه ،
پام که برسه ، واسه من بسه
آقاجون خوش آمدی ، به نوکر سری زدی ، رسم عشقو بلدی ، مولا جونم مددی ، مولا
خوش قدّی و قامتی ، محشری ، قیامتی ، باشم سر سلامتی ، آقا
دکلمه ولادت قمر بنی هاشم (ع)
امشب شبِ میلادِ علمدارِ حسین اسـت
میلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسین اسـت
لبخند بـه لب های مـلـک گُل کند هر دم
زیرا همه ی دم خنده بـه رخسارِ حسین اسـت
مَــه گشته خِجِل از رخِ زیبای ابالفضل
این قرصِ قمر هدیه زِ دادارِ حسین اسـت
مولا بزند بوسه بـه دستانِ نگارش
زیرا بـه جهان تا بـه ابد یارِ حسین اسـت
هر دم بَــرَد از قلبِ برادر غمِ دنیا
عباسِ علی واله و غمخوار حسین اسـت
هم چون پدرش نقشِ زمین کرده عدو را
در کرب و بلا حیدرِ کرارِ حسین اسـت
مدّاحِ علی باشد و آواره ی ارباب
کارش بـه خدا گرمیِ بازارِ حسین اسـت
هر چند کـه عالم همه ی محتاجِ نگاهش
اما همه ی دم خواجه گرفتارِ حسین اسـت
زوّارِ حرم بیمه ی دستانِ ابالفضل
او حامی و دلداده ی زوّارِ حسین اسـت
در گردِ حرم گشته نگهبانِ امامت
چشمانِ گلِ فاطمه بیدارِ حسین اسـت
وی را چه بـه پیمان و امان نامه ی دشمن
فرزندِ علی محرمِ اسرارِ حسین اسـت
بخشیده بـه میدانِ بلا جان و تنش را
فانی شده اندر رهِ پیکارِ حسین اسـت
گر مدحِ ابالفضلِ علی کرده بداغی
این لطفِ کریمانه، وَ بسیارِ حسین اسـت
شعر ولادت حضرت ابوالفضل (ع)
مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است
روز چارم پسر ام بنین آمده است
پدرش حیدر کرار زمیلادش شاد
بر بنی هاشمیان ماه ترین آمده است
نامش عباس شد ومعنی آن شیر دژم
بین شیران عرب شیرترین آمده است
جمله ذریه ی زهرا به رخش بوسه زنند
یک برادربه همه یارومعین آمده است
مادرش گفت برای همه اولاد بتول
پسرم بهر غلامی به یقین آمده است
مرتضی بوسه به دستش زد وگفتا بینم
دست او کرببلا تقش زمین آمده است
آمده تا که سپهدار حسینی بشود
آن علمدار یل لشگر دین آمده است
مادرش ام بنین درس وفایش داده
اسوه براهل وفایان زمین آمده است
آمده ساقی اطفال حسینش گردد
آب در حسرت او چله نشین آمده است
روز میلاد ابوالفضل به بین الحرمین
بهر دیدار عمو پرده نشین آمده است
کف بزن خوب طلب کن سفر کرببلا
باب حاجات همه در ثمین آمده است
5 دکلمه ولادت حضرت ابوالفضل (ع) زیبا و شنیدنی
نظرات شما عزیزان: